ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
با ظلم بجنگ، حرف مظلوم این است
راهی که حسین کرده معلوم این است
موسایی و صد جلوه به هر طور کنی
هر جا گذری، حکایت از نور کنی
هر کس به سایۀ تو دو رکعت نماز کرد
با یک قنوت هر چه گره داشت، باز کرد
از کوی تو ای قبلۀ عالم! نرویم
با دست تهی و دل پُر غم نرویم
«بشنو از نی چون حکایت میکند»
شیعه را در خون روایت میکند
شبی ابری شدم سجاده را با بغض وا کردم
به باران زلال چشمهایم اقتدا کردم
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند
بىسر و سامان توام يا حسين
دست به دامان توام يا حسين