گوش کن گوش، صدای نفسی میآید
مَشک بر دوش، از آن دور، کسی میآید
سال جدید زیر همین گنبد کبود
آغاز شد حکایتمان با یکی نبود
مهر خوبان دل و دین از همه بیپروا برد
رخ شطرنج نبرد آنچه رخ زیبا برد
از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم