در خاک دلی تپنده باقی ماندهست
یک غنچۀ غرق خنده باقی ماندهست
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی
آنسو نگران، نگاه پیغمبر بود
خورشید، رسول آه پیغمبر بود
از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم