امشب ز غم تو آسمان بیماه است
چشم و دل ما قرین اشک و آه است
این جاده که بیعبور باقی مانده
راهیست که سمت نور باقی مانده
یک دفتر خون، شهادتین آوردند
از خندق و خیبر و حنین آوردند
از هالۀ انتظار، خواهد آمد
بر خورشیدی سوار خواهد آمد
هرچند نفس نمانده تا برگردیم
با این دل منتظر، کجا برگردیم؟
شمیم اهل نظر را به هر کسی ندهند
صفای وقت سحر را به هر کسی ندهند