گوش کن گوش، صدای نفسی میآید
مَشک بر دوش، از آن دور، کسی میآید
آسمان بیشک پر از تکبیرة الاحرام اوست
غم همیشه تشنۀ دریای ناآرام اوست
نام تو عطر یاس به قلب بهار ریخت
از شانههای آینه گرد و غبار ریخت
شمیم اهل نظر را به هر کسی ندهند
صفای وقت سحر را به هر کسی ندهند