ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
با ظلم بجنگ، حرف مظلوم این است
راهی که حسین کرده معلوم این است
كوی امید و كعبۀ احرار، كربلاست
معراج عشق و مطلع انوار، كربلاست
موسایی و صد جلوه به هر طور کنی
هر جا گذری، حکایت از نور کنی
هر کس به سایۀ تو دو رکعت نماز کرد
با یک قنوت هر چه گره داشت، باز کرد
از کوی تو ای قبلۀ عالم! نرویم
با دست تهی و دل پُر غم نرویم
ای سفیر صبح! نور از لامکان آوردهای
بر حصار شب دمی آتشفشان آوردهای
دریای عطش، لبان پر گوهر تو
گلزخم هزار خنجر و حنجر تو
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند
تا لوح فلق، نقش به نام تو گرفت
خورشید، فروغ از پیام تو گرفت
شمیم اهل نظر را به هر کسی ندهند
صفای وقت سحر را به هر کسی ندهند