فکر کردی که نمانده دل و... دلسوزی نیست؟
یا در این قوم به جز دغدغهٔ روزی نیست؟
برخاستم از خواب اما باورم نیست
همسنگرم! همسنگرم! همسنگرم! نیست
شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمی
آن را که نیست عالم غم، نیست عالمی
عاشقان را سر شوريده به پيكر عجب است
دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است!
رفتم من و، هوای تو از سر نمیرود
داغ غمت ز سینهٔ خواهر نمیرود
تا چند عمر در هوس و آرزو رود
ای کاش این نفس که بر آمد فرو رود