خبر رسید که در بند، جاودان شدهای
ز هر کرانه گذشتی و بیکران شدهای
شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمی
آن را که نیست عالم غم، نیست عالمی
این كیست از خورشید، مولا، ماهروتر
بیتابتر، عاشقتر، عبدالله روتر
الشام...الشام...الشام... غربتشمار شهیدان
اندوه... اندوه... اندوه... ای شام تار شهیدان
تا چند عمر در هوس و آرزو رود
ای کاش این نفس که بر آمد فرو رود