شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمی
آن را که نیست عالم غم، نیست عالمی
بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی
اینک زمان، زمان غزلخوانی من است
بیتیست این دو خط که به پیشانی من است
من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم
روز اول کآمدم دستور تا آخر گرفتم
تا چند عمر در هوس و آرزو رود
ای کاش این نفس که بر آمد فرو رود