تماشا کن تکان شانهها را
حکایت کن غم پروانهها را
آوای نسیم و باد و باران
آهنگ قشنگ آبشاران
کاش تا لحظۀ مردن به دلم غم باشد
محفل اشک برای تو فراهم باشد
شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمی
آن را که نیست عالم غم، نیست عالمی
کعبه اسم تو، منا اسم تو، زمزم اسم توست
ندبه اسمِ تو، شفا اسم تو، مرهم اسم توست
در سینه اگرچه التهابی داری
برخیز برو! که بخت نابی داری
با پای سر به سِیْر سماوات میرویم
احرام بستهایم و به میقات میرویم
تا چند عمر در هوس و آرزو رود
ای کاش این نفس که بر آمد فرو رود