خبر رسید که در بند، جاودان شدهای
ز هر کرانه گذشتی و بیکران شدهای
دیر شد دیر و شب رسید به سر
یارب! امشب نکوفت حلقه به در
زخمی شکفته، حنجرهای شعلهور شدهست
داغ قدیمی من از آن تازهتر شدهست
دل غریب من از گردش زمانه گرفت
به یاد غربت زهرا شبی بهانه گرفت
عالم از شور تو غرق هیجان است هنوز
نهضتت مایهٔ الهام جهان است هنوز
روشن از روی تو آفاق جهان میبينم
عالم از جاذبهات در هيجان میبينم