شب شاهد چشمهای بیدار علیست
تاریخ در آرزوی تکرار علیست
سر و پای برهنه میبرند آن پیر عاشق را
که بر دوشش نهاده پرچم سوگ شقایق را
دیر شد دیر و شب رسید به سر
یارب! امشب نکوفت حلقه به در
دیدیم در آیینۀ سرخ محرمها
پر میشوند از بیبصیرتها، جهنمها
عالم از شور تو غرق هیجان است هنوز
نهضتت مایهٔ الهام جهان است هنوز
روشن از روی تو آفاق جهان میبينم
عالم از جاذبهات در هيجان میبينم