لبریزم از واژه اما بستهست گویا زبانم
حرفی ندارم بگویم، شعری ندارم بخوانم
با اینکه نبض پنجره در دست ماه نیست
امشب جهان به چشم اتاقم سیاه نیست
ای کاش مردم از تو حاجت میگرفتند
از حالت چشمت بشارت میگرفتند
با یک تبسم به قناریها زبان دادی
بالی برای پر زدن تا بیکران دادی