گل کرده در ردیف غزلهای ما حسین
شوری غریب داده به این بیتها حسین
سحر در حسرت دیدار تو چون ماه خواهد رفت
غروب جمعهای در ازدحام آه خواهد رفت
سر و پای برهنه میبرند آن پیر عاشق را
که بر دوشش نهاده پرچم سوگ شقایق را
در محضر عشق امتحان میدادی
گویی که به خاک، آسمان میدادی
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست