صد بار اگر شویم فدای تو یاحسین
کاری نکردهایم برای تو یاحسین
ای سفیر صبح! نور از لامکان آوردهای
بر حصار شب دمی آتشفشان آوردهای
روز و شب در دل دریایى خود غم داریم
اشک، ارثىست که از حضرت آدم داریم
نازم آن زنده شهیدی که برِ داور خویش
سازد از خونِ گلو تاج و نهد بر سر خویش