یا شب افغان شبی یا سحر آه سحری
میکند زین دو یکی در دل جانان، اثری
بر دامن او، گردِ مدارا ننشست
سقّا، نفسی ز کار خود وا ننشست
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من
خدا قسمت کند با عشق عمری همسفر بودن
شریک روزهای سخت و شبهای خطر بودن