یک روز شبیه ابرها گریانم
یک روز چنان شکوفهها خندانم
سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
وقت وداع فصل بهاران بگو حسین
در لحظههای بارش باران بگو حسین
شَمَمتُ ریحَکَ مِن مرقدِک، فَجَنَّ مشامی
به کاظمین رسیدم برای عرض سلامی
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری
در روزگاران غریبی، آشنا بودى
تنها تو با قرآن ناطق همصدا بودی