صبحت به تن عاطفه جان خواهد داد
زیبایی عشق را نشان خواهد داد
طنین «آیۀ تطهیر» در صدایش بود
مدینه تشنۀ تکرار ربّنایش بود
در راه تو مَردُمَت همه پر جَنَماند
در مکتب عشق یکبهیک همقسماند
هرگز نه معطل پر پروازند
نه چشم به راه فرصت اعجازند
از خیمه برون آمد و شد سوی سپاه
با قامت سرو و با رخی همچون ماه
در روزگاران غریبی، آشنا بودى
تنها تو با قرآن ناطق همصدا بودی