سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
ای خوشا در راه اقیانوس طوفانی شویم
در طواف روی جانان غرق حیرانی شویم
برخیز سحر ناله و آهی میکن
استغفاری ز هر گناهی میکن
تا نیست نگردی، رهِ هستت ندهند
این مرتبه با همتِ پستت ندهند
حاجی به طواف کعبه اندر تک و پوست
وَز سعی و طواف هرچه کردهست، نکوست
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری
نور فلک از جبین تابندۀ اوست
سرداریِ کائنات زیبندۀ اوست
طلوعت روشنی بخشیده هر آیینه ایمان را
نگاهت آیه آیه شرح داده بطن قرآن را
الهی الهی، به حقّ پیمبر
الهی الهی، به ساقی کوثر