شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

حُسن یوسف

طلوعت روشنی بخشیده هر آیینه ایمان را
نگاهت آیه آیه شرح داده بطن قرآن را

دم عیسایی‌ات کفر شیاطین را در آورده
که سلمان می‌کند لبخند تو هر نامسلمان را

قنوتت عطر حُسن یوسف آورده‌ست و آغوشت
اسیر مهر تو کرده‌ست زندانبان و زندان را

ببارد یا نبارد، امر امر توست مولا جان!
سپرده دست تو پروردگارت نبض باران را

تویی «مَن عِندَهُ عِلمُ الکتاب» و گوشهٔ چشمت
فقاهت یاد داد امثال «فضل» و «اِبن ریّان» را*

حریف تو نشد دشمن، خودش هم خوب می‌داند
به جام زهر می‌خواهد بگیرد از تو میدان را...
::
کبوترهای صحنت می‌شویم ابن الرضا هر شب
پراکندی به عالم دم به دم عطر خراسان را

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* فضل بن شاذان و علی بن ریّان دو تن از شاگردان امام بودند.