سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
برخیز سحر ناله و آهی میکن
استغفاری ز هر گناهی میکن
تا نیست نگردی، رهِ هستت ندهند
این مرتبه با همتِ پستت ندهند
حاجی به طواف کعبه اندر تک و پوست
وَز سعی و طواف هرچه کردهست، نکوست
در راه تو مَردُمَت همه پر جَنَماند
در مکتب عشق یکبهیک همقسماند
آن سوی حصار را ببینیم ای کاش
آن باغ بهار را ببینیم ای کاش
هرگز نه معطل پر پروازند
نه چشم به راه فرصت اعجازند
نور فلک از جبین تابندۀ اوست
سرداریِ کائنات زیبندۀ اوست
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری
الهی الهی، به حقّ پیمبر
الهی الهی، به ساقی کوثر