یک پرده در سکوت شکستم، صدا شدم
رفتم دعای ندبه بخوانم، دعا شدم
فکری به حال ماهی در التهاب کن
بابا برای تشنگی من شتاب کن
این بار، بار حج خود را مختصر برداشت
آن قدر که گویا فقط بال سفر برداشت
آزادگی ز منّت احسان رمیدن است
قطع امید، دست طلب را بریدن است
«با هر قدم سمت حرم لبیک یا زینب
در عشق سر میآورم لبیک یا زینب...»
یگانهای و نداری شبیه و مانندی
که بیبدیلترین جلوۀ خداوندی
پیری رسید و مستی طبع جوان گذشت
ضعف تن از تحمّل رطل گران گذشت