ابرازِ دوستی، به حقیقت زیارت است
آری مرامِ اهل محبت، زیارت است
به زیر تیغ نداریم مدعا جز تو
شهید عشق تو را نیست خونبها جز تو
او غربت آفتاب را حس میکرد
در حادثه، التهاب را حس میکرد
مهمان ضیافت خطر هیچ نداشت
آنگاه که میرفت سفر هیچ نداشت
خونین پَر و بالیم؛ خدایا! بپذیر
هرچند شکستهایم، ما را بپذیر
بیهوده مکن شکایت از کار جهان
اسرار نمیشوند همواره عیان
آیینه و آب، حاصل یاد شماست
آمیزۀ درد و داغ، همزاد شماست
کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را
کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را
هر منتظری که دل به ایمان دادهست
جان بر سر عشق ما به جانان دادهست
قلبی که در آن، نور خدا خواهد بود
در راه یقین، قبلهنما خواهد بود
در ماه خدا که فصل ایمان باشد
باید دل عاشقان، گلافشان باشد