ز رویت نه تنها جهان آفریدند
به دنبال تو کهکشان آفریدند...
آنکه با مرگِ خود احیای فضیلت میخواست
زندگی را همه در سایۀ عزّت میخواست
از خیمه برون آمد و شد سوی سپاه
با قامت سرو و با رخی همچون ماه
ای دل به مهر داده به حق! دل، سرای تو
وی جان به عدل کرده فدا! جان، فدای تو
همّت ای جان که دل از بند هوا بگشاییم
بال و پر سوی سعادت چو هما بگشاییم