سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
این جاده که بیعبور باقی مانده
راهیست که سمت نور باقی مانده
یک دفتر خون، شهادتین آوردند
از خندق و خیبر و حنین آوردند
از هالۀ انتظار، خواهد آمد
بر خورشیدی سوار خواهد آمد
هرچند نفس نمانده تا برگردیم
با این دل منتظر، کجا برگردیم؟
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری
مردی که دلش به وسعت دریا بود
مظلومتر از امام عاشورا بود