با آنکه دلم شکستۀ رنج و غم است
در راه زیارت تو، ثابتقدم است
اوقات شریف ما به تکرار گذشت
مانند همیشه کار از کار گذشت
روزی که عطش به جان گلها افتاد
از جوش و خروش خویش، دریا افتاد
تو با آن خستهحالی برنگشتی
دگر از آن حوالی برنگشتی
ما خانه ز غیر دوست پیراستهایم
از یُمن غدیر محفل آراستهایم
دریا بدون ماه تلاطم نمیکند
تا نور توست، راه کسی گم نمیکند
مردی که دلش به وسعت دریا بود
مظلومتر از امام عاشورا بود