فتنه اینبار هم از شام به راه افتادهست
کفر در هیئت اسلام به راه افتادهست
«بشنو از نی چون حکایت میکند»
شیعه را در خون روایت میکند
شبی ابری شدم سجاده را با بغض وا کردم
به باران زلال چشمهایم اقتدا کردم
بىسر و سامان توام يا حسين
دست به دامان توام يا حسين
کسی که دیگر خود خدا هم، نیافریند مثال او را
چو من حقیری کجا تواند، بیان نماید خصال او را