روز تشییع پیکر پاکش
همه جا غرق در تلاطم بود
ما از غم دشوار تو آسان نگذشتیم
ماندیم بر این عهد و ز پیمان نگذشتیم
همسنگر دردهای مردم بودی
چون سایه در آفتابشان گم بودی
هنوز طرز نگاهش به آسمان تازهست
دو بال مشرقیاش با اُفق هماندازهست
آن روز، گدازۀ دلم را دیدم
خاکستر تازۀ دلم را دیدم
گردباد است که سنجیده جلو میآید
به پراکندن جمع من و تو میآید