دریای عطش، لبان پر گوهر تو
گلزخم هزار خنجر و حنجر تو
حاجیان آمدند با تعظیم
شاکر از رحمت خدای رحیم
باید از فقدان گل خونجوش بود
در فراق یاس مشكیپوش بود
تا لوح فلق، نقش به نام تو گرفت
خورشید، فروغ از پیام تو گرفت
برخیز اگر اهل غم و دردی تو
باید که به اصل خویش برگردی تو