در خیالم شد مجسم عالم شیرین تو
روزگار سادۀ تو، حجرۀ رنگین تو
چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنیست آن بینی
این روزها چقدر شبیه ابوذرند
با سالهای غربت مولا برادرند
جهان را، بیکران را، جن و انسان را دعا کردی
زمین را، آسمان را، ابر و باران را دعا کردی
هشدار! گمان بینیازی نکنیم
با رنگ و درنگ، چهرهسازی نکنیم