گرچه صد داغ و هزاران غم سنگین داریم
چشم امّید به فردای فلسطین داریم
حُسنِ یوسف رفتی اما یاسمن برگشتهای!
سرو سبزم از چه رو خونین کفن برگشتهای؟
عشق تو در تمامی عالم زبانزد است
بیعشق، حال و روز زمین و زمان بد است
گفتند از شراب تو میخانهها به هم
خُمها به وقت خوردن پیمانهها به هم
برداشت به امیّد تو ساک سفرش را
ناگفتهترین خاطرۀ دور و برش را
هرچند در شهر خودت تنهایی ای قدس
اما امید مردم دنیایی ای قدس