ای شهید بیگناه
ای شهید مشهد چراغ
شنیدم از لب باد صبا حسین حسین
نوای ما، دم ما، شور ما، حسین حسین
«صبح نزدیک است» پیغامی چنین آورده بود
قاصدی که آسمان را بر زمین آورده بود
حسود حُسن تو برگ گل است، شبنم هم
اسیر عصمت تو آسیهست، مریم هم
در های و هوی باد و در آرامش باران
ریشه دواندم از گذشته تا همین الان
عمریست گفتهایم به عشق تو یا علی:
«یا مَظهرَ العَجائِبُ یا مرتضی علی»
جگر پر درد و دل پر خون و جان سرمست و ناپروا
شبم تاریک و مرکب لنگ و در سر، مایۀ سودا
امشب شب آدینه و فردا رمضان است
تن در ذَوبان آمد و جان در طیران است
یا مُغِیثَ الْمُذنِبین مُعْطِی السّؤال
یا انیسَ العارفین، یا ذوالجلال
ای از جمال روی تو تابنده آفتاب
وز آفتاب روی تو خورشید در حجاب...
رسیدم دوباره به درگاه شاهی
چه شاهی که دارد ز شاهان سپاهی...
میرود از آن سَرِ دنیا خبر میآورد
شعر در وصف تو باشد بال در میآورد
بیتاب دوست بودی و پروا نداشتی
در دل به غیر دوست تمنا نداشتی
هر آب که جاری اَست چون خون سرخ است
هر شاخه که سبز بود، اکنون سرخ است