پیوسته نماز در قیام است حسین
هفتاد و دو حج ناتمام است حسین
امشب ز غم تو آسمان بیماه است
چشم و دل ما قرین اشک و آه است
شب تا به سحر نماز میخواند علی
با دیدۀ تر، نماز میخواند علی
خورشید به قدر غم تو سوزان نیست
این قصّۀ جانگداز را پایان نیست
ای عاشق شب نورد، پیدایم کن
ای مرد همیشه مرد، پیدایم کن
تا داشتهام فقط تو را داشتهام
با نام تو قد و قامت افراشتهام
پیراهنت از بهار عطرآگینتر
داغت ز تمام داغها سنگینتر