هرچند که رفتن تو غم داشت، عزیز!
در سینۀ تو عشق، حرم داشت عزیز
ای خداوندی که از لطف تو جاه آوردهام
زآنچه بودستم گرفته بارگاه آوردهام...
اینک زمان، زمان غزلخوانی من است
بیتیست این دو خط که به پیشانی من است
يك بار ديگر بازى دار و سر ما
تابيده خون بر آفتاب از پيكر ما