به رگبارِ ستم بستند، در باغِ حرم «دین» را
به خون خویش آغشتند چندین مرغ آمین را
ای شهید بیگناه
ای شهید مشهد چراغ
شنیدم از لب باد صبا حسین حسین
نوای ما، دم ما، شور ما، حسین حسین
در دل بیخبران جز غم عالم غم نیست
در غم عشق تو ما را خبر از عالم نیست
حسود حُسن تو برگ گل است، شبنم هم
اسیر عصمت تو آسیهست، مریم هم
یاد تو گرفته قلبها را در بر
ماییم و درود بر تو ای پیغمبر
بین غم آسمان و حسرت صحرا
ماه دمیدهست و رود غرق تماشا
عمریست گفتهایم به عشق تو یا علی:
«یا مَظهرَ العَجائِبُ یا مرتضی علی»
نی از تو حیات جاودان میخواهم
نی عیش و تَنعُّم جهان میخواهم
خداوندا به ذات کامل خویش
به دریاهای لطف شامل خویش
ای دوای درون خستهدلان
مرهم سینۀ شکستهدلان
ای وجود تو اصل هر موجود
هستی و بودهای و خواهی بود
رسیدم دوباره به درگاه شاهی
چه شاهی که دارد ز شاهان سپاهی...
ای چشمههای نور تو روشنگر دلم
ای دست آسمانی تو بر سر دلم