هزار حنجره فریاد در گلویش بود
نگاه مضطرب آسمان به سویش بود
در آن میان چو خطبهٔ حضرت، تمام شد
وقت جوابِ همسفران بر امام شد
سرت بر نیزه خواهد رفت در اوج پریشانی
عروجت را گواهی میدهد این سِیْر عرفانی
منظومهٔ دهر، نامرتب شده بود
هم روز رسیده بود هم شب شده بود