غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
پس از قرنها فاصله تا علی
نشستهست در خانه تنها، علی
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است
بیتاب دوست بودی و پروا نداشتی
در دل به غیر دوست تمنا نداشتی
بوی ظهور میرسد از کوچههای ما
نزدیکتر شده به اجابت دعای ما