من به غمهای تو محتاجتر از لبخندم
من به این ناله به این اشک، ارادتمندم
مینویسند جهان چهرۀ شادابی داشت
هر زمان محضر او قصد شرفیابی داشت
فکر کردند که خورشید مکدر شده است
کوثری دیده و گفتند که ابتر شده است
چشم وا کردی و آغوش خدا جای تو شد
کعبه لبخند به لب، محو تماشای تو شد