ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
با ظلم بجنگ، حرف مظلوم این است
راهی که حسین کرده معلوم این است
موسایی و صد جلوه به هر طور کنی
هر جا گذری، حکایت از نور کنی
هر کس به سایۀ تو دو رکعت نماز کرد
با یک قنوت هر چه گره داشت، باز کرد
از کوی تو ای قبلۀ عالم! نرویم
با دست تهی و دل پُر غم نرویم
نه لاله بوی خوش مستی از سبوی تو دارد،
هزار کاسه از این باغ رو به سوی تو دارد
بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند
بر عهد بزرگ خود وفا کرد عمو
نامرد تمام کوفیان، مرد عمو
هرچند حال و روز زمین و زمان بَد است
یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است