گفتیم وقت شادی و وقت عزا، حسین
تنها دلیل گریه و لبخند ما حسین
چه رنجها که به پیشانی تو دیده نشد
که غم برای کسی جز تو آفریده نشد
کیسههای نان و خرما خواب راحت میکنند
دستهای پینهدارش استراحت میکنند
فرو میخورد بغض در گلو را
عقب میزد پَرِ هر چه پتو را
فارغ نگذار نَفْس خود را نَفَسی
تا بندهٔ نفس سرکشی در قفسی
وضو گرفتهام از بهت ماجرا بنویسم
قلم به خون زدهام تا كه از منا بنویسم