در خاک دلی تپنده باقی ماندهست
یک غنچۀ غرق خنده باقی ماندهست
الهی سینهای ده آتش افروز
در آن سینه دلی، وآن دل همه سوز
به نام چاشنیبخش زبانها
حلاوتسنج معنی در بیانها...
جاده در پیش بود و بیوقفه
سوی تقدیر خویش میرفتیم
کارش میان معرکه بالا گرفته بود
شمشیر را به شیوهٔ مولا گرفته بود