بر ساحلى غریب، تویى با برادرت
در شعلۀ نگاه تو پیدا، برادرت
ماه است و آفتابیام از مهربانیاش
صد کهکشان فدای دل آسمانیاش
چه خوش باشد که راه عاشقی تا پای جان باشد
خصوصاً پای فرزند علی هم در میان باشد
زره پوشیده از قنداقه، بیشمشیر میآید
شجاعت ارث این قوم است، مثل شیر میآید
کارش میان معرکه بالا گرفته بود
شمشیر را به شیوهٔ مولا گرفته بود