چه سِرّیست؟ چه رازیست؟
چه راز و چه نیازیست؟
هرچند عیان است ولی وقت بیان است
عشق تو گرانقدرترین عشق جهان است
سلامٌ علی آل یاسین و طاها
سلامٌ علی آل خیر البرایا
دست در دستِ باد میریزد
به روی شانه گیسوان سپید
كوی امید و كعبۀ احرار، كربلاست
معراج عشق و مطلع انوار، كربلاست
گفتا بنویس تا سحر، نامۀ عشق
با دیدۀ پُر ابر، سفرنامۀ عشق
پر کشیدهام، چه خوب!
میپرم به اینطرف، به آن طرف
ای نسیم صبحدم که از کنار ما عبور میکنی
زودتر اگر رسیدی و
کی میرود آن بهار خونین از یاد
سروی که برافراشته بیرق در باد
شانههای زخمیاش را هیچكس باور نداشت
بار غربت را كسی از روی دوشش برنداشت
پل، بهانهای معلّق است
تا به اتّفاق هم از آن گذر کنیم
ماه عشق است ماه عشّاق است
ماه دلهای مست و مشتاق است