روز تشییع پیکر پاکش
همه جا غرق در تلاطم بود
باز جنگی نابرابر در برابر داشتند
دست امّا از سر چادر مگر برداشتند؟
هنوز طرز نگاهش به آسمان تازهست
دو بال مشرقیاش با اُفق هماندازهست
به سوگ نخلهای بیسرت گیسو پریشانم
شبیه خانههای خستهات در خویش ویرانم
تشنهست شبیه ماهی بیدریا
یا آهوی پابسته میان صحرا
شاید که برای تعزیت میآید
تشییع تو را به تسلیت میآید
گردباد است که سنجیده جلو میآید
به پراکندن جمع من و تو میآید