وقتی که زمین هنوز از خون دریاست
در غزه، یمن، هرات... آتش برپاست
گفتند به من که از سفر میآیی
من منتظرم، بگو اگر میآیی
کوچههامان پر از سیاهی بود
شهر را از عزا درآوردند
فتنه اینبار هم از شام به راه افتادهست
کفر در هیئت اسلام به راه افتادهست
حی علی الفلاح که گل کرده بعثتش
باید نماز بست نمازی به قامتش