گوش کن گوش، صدای نفسی میآید
مَشک بر دوش، از آن دور، کسی میآید
سوختی آتش گرفت از سوز آهت عالمی
آه بین خانۀ خود هم نداری محرمی
خجسته باد قدوم تو، ای که بدر تمامی
فروغ دیدهٔ ما، مهر جاودانهٔ شامی
آنسو نگران، نگاه پیغمبر بود
خورشید، رسول آه پیغمبر بود