گوش کن گوش، صدای نفسی میآید
مَشک بر دوش، از آن دور، کسی میآید
خجسته باد قدوم تو، ای که بدر تمامی
فروغ دیدهٔ ما، مهر جاودانهٔ شامی
اینک زمان، زمان غزلخوانی من است
بیتیست این دو خط که به پیشانی من است
آنسو نگران، نگاه پیغمبر بود
خورشید، رسول آه پیغمبر بود