دریای عطش، لبان پر گوهر تو
گلزخم هزار خنجر و حنجر تو
چه بود سهم زمین و زمان اگر تو نبودی
و سرنوشت تمام جهان؟ اگر تو نبودی
وقتی كه شكستهدل دعا میكردی
سجادۀ سبز شكر، وا میكردی
چشمهایم را به روی هرکه جز تو بود بست
قطرۀ اشکی که با من بوده از روز الست
تا لوح فلق، نقش به نام تو گرفت
خورشید، فروغ از پیام تو گرفت