صبحت به تن عاطفه جان خواهد داد
زیبایی عشق را نشان خواهد داد
طنین «آیۀ تطهیر» در صدایش بود
مدینه تشنۀ تکرار ربّنایش بود
غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
یک پرده در سکوت شکستم، صدا شدم
رفتم دعای ندبه بخوانم، دعا شدم
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است