و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
زخمی شکفته، حنجرهای شعلهور شدهست
داغ قدیمی من از آن تازهتر شدهست
این چندمین نامهست بابا مینویسم؟
هر چند یادت نیست امّا مینویسم
دل غریب من از گردش زمانه گرفت
به یاد غربت زهرا شبی بهانه گرفت